گروه های در معرض خطر

گروه های در معرض خطر

بعضی افراد یا گروههای خاصی وجود دارند که احتمال آلوده شدن آنها به اعتیاد و گرایش به سمت مواد بیشتر از دیگران است,و علت این مشکل عوامل فردی,خانوادگی,مدرسه  و همسالان میباشد که آگاهی از آنها میتواند به پیشگیری بیانجامد.

·         افرادی که از نظر اقتصادی در وضعیت نا مطلوبی قرار دارند و این مسئله مشکلات پیرامونی بسیاری را برایشان فراهم کرده است.

·         فرزندان والدین معتاد

·         افرادی که بطور افراطی و در مدت زمان طولانی از سیگار استفاده میکنند.

·         زنانی که در گیر آمیزش جنسی قبل از موقع هستند.

·         فرزندانی که پیوندهای ضعیفی با خانواده دارند.

·         افرادی که دچار فشارهای روانی و شناختی زیادی هستند که آنها را آزار میدهد و از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند.

·         افرادی که مهارتهای رفتاری مناسب ندارند.

·         جوانانی که ازلحاظ تحصیلی دچارمشکل هستندوافت وخیزهای تحصیلی راتجربه کرده اند.

·         ورزشکاران,موسیقی دانان و هنرمندانی که تحت تاثیر نتایج منفی قرار دارند.

·         کسانی که در اثر سوانح و جراحات ناتوان شده اند.

·         زنانی که دچار بارداری های ناخواسته و زود هنگام میشوند.

·         افرادی که از مشکلات و عدم بهداشت روانی در عذابند.

·         کارمندانی که در محیط های شغلی نا مناسب قرار دارند.

·         کسانی که نسبت به مواد مخدر و مصرف ان نگرش مثبت دارند.

·         افرادی که رفتارهای مشکل آفرین ,دیرپا و دارای سابقه طولانی اند.

·         کسانی که با گروه های همسن گرفتار مواد مخدر,در ارتباط اند.

·         افرادی که دسترسی به مواد مخدر برایشان آسان است.

·         افرادی که تجربه ی آزار جنسی یا روانی دارند.

·         افرادی که از اختلالات روحی شدید مانند افسردگی و اضطراب در رنجند.

·         جوانانی که از طرف گروه های هم سال طرد میشوند. 

  

mason 

congress60

طریقه ی مصرف مواد مخدر

 

 

برای آنکه یک ماده مخدر بر روی فرد مصرف کننده اثر بگذارد,باید از طریقی وارد بدن شود تاازراه گردش خون به مغزبرسد.هرقدرکه یک ماده مخدرزودتربه مغز برسد تاثیرش 

بیشتر خواهد شد.وبرعکس اگر دیرتر به مغز برسد از طریق کبد تجزیه میشود و در نهایت از بین میرود.به همین دلیل طریقه مصرف و ورود مواد به بدن مهم است و میتواند باعث شدت اعتیاد شود.هدف ار بیان شیوه های استعمال مواد مخدر صرفا دادن آگاهی به افراد است تا بهتر اطرافیان خود را بشناسند.و صرفا آگاهی دادن میباشد.

1_استفاده ی خوراکی

 

در این روش معتاد مقداری از مواد مخدر را در اندازه های گوناگون ,در طی زمانهایی خاص قورت میدهند,یا اینکه مواد مخدر را در آب یا نوشابهحل کرده و میخورند. 

2_استفاده ی مخاطی

روش مخاطی نسبت به روش خوراکی زودتر عمل میکند,زیرا باعث میشود تا مواد مخدر سریع تر وارد گردش شوند. 

و اثرگذارند,در این روش از غشاء محیطی مواد را مصرف میکنند,مانند:زیر زبان,بینی و مقعد که عروق زیادی دارند. 

3_استفاده ی استنشاقی

با استفاده از این روش مواد مخدر را از طریق تنفس وارد شش ها میکنند,و به این طریق مواد وارد سیستم گردش خون از طریق شش ها میشوند و چون در بدن توزیع میشوند,کمتر توسط کبد متابولیزه میشوند

4_استفاده ی تزریقی

تزریق مواد به سه طریق مختلف صورت میگیرد.مواد مخدر را از طریق زیر پوستی یا زیر جلدی,درون عضله ای

ویا از طریق درون وریدر تزریق میکنند.اما سریع ترین ,روش تزریق درون وریدی است. زیرا مواد به صورت مستقیم وارد گردش خون میشوند و سریع تر به مغز میرسند. 

mason

congress60

اعتیاد

اعتیاد در لغت به معنای خو گرفتن به چیزی است.که این  خو گرفتن بر اثر تکرار پدید می آید.در واقع اعتیاد استفاده اجباری از یک ماده بدون در نظر گرفتن عوارض آن است. 

ولی بیشتر منظور از اعتیاد,سوءمصرف مواد مخدر است. 

مواد مخدر به آن دسته از موادی گویند که از طریق کشیدن,تنفس,بلعیدن,بالا کشیدن از راه بینی(استنشاق),تزریق و همجنین جذب کردن وارد بدن میشود و با سرعتهای گوناگون واردگردش خون شده و در نهایت با ورود به مغز مصرف کننده,نحوه احساس,تفکر,دریافت ویا رفتار او را تحت تاثیر خود قرار میدهد.مواد مخدر دو خاصیت عمده دارند ,یا ایجاد تحمل میکنند ویا وابستگی جسمی و روانی به وجود می آورند. 

تحمل 

میزان تحمل درمیان مواد مختلف متفاوت است.برای مثال,افرادی که از سیگار و یا مشروبات الکلی استفاده میکنند,تحمل پذیری کمتری نشان میدهند و کمتر به مقادیر 

بیشتر نیاز پیدا میکنند.در صورتی که افرادی که از گروه آمفتامین ها استفاده میکنند, تحمل بیشتری نشان میدهند و به مرور دوز مصرفی خود را بالا میبرند.البته باید گفت که میزان تحمل در رابطه با توهم زاها در میان انسانها هنوز به طور کلی مشخص نشده است . 

وابستگی 

1_وابستگی روانی2_وابستگی جسمی  

 

وابستگی روانی:حالتی است که فرد پس از مصرف مواد مخدر احساس آرامش,رضایت 

خاطرولذت میکند.این نوع وابستگی مهمترین عامل مصرف مکرر مواد مخدر است.  

 

وابستگی جسمی:حالت انطباقی در بدن فرد میباشد که پس از استعمال مکرر مواد مخدردر بدن پدید میاید.در واقع بدن فرد نسبت به ان ماده عادت میکند و در صورت عدم استعمال واکنش هایی از قبیل دردهای جسمانی بروز میکند. 

میتوان چنین گفت که افراد معتاد به اجبار و بدون اراده از مواد مخدر استفاده میکند,و چون نیاز به مصرف دارند ,چاره ای جز مصرف مجدد مواد مخدر ندارند و بر اثر همین حالت مرتبا میزان مصرف خود را افزایش میدهند.مصرف مداوم و طولانی مدت مواد مخدر باعث مسمومیت شدید فرد میشود. 

مسمومیت نشانه ای از مصرف بیش از اندازه از دارو است که در کلیه مواد تضعیف کننده سیستم اعصاب مرکزی بیشتر از بقیه دیده میشود.مسمومیت در واقع زمانی است که فرد مصرف کننده میزان بسیار زیادی از مواد را مصرف کند,به طوری که تحت تاثیر اثرات نامطلوب آن مواد قرار گیرد.  

mason

congress60

 

آنگاه که درد تغییر نکردن از ترس تغییر کردن بیشتر میشود ناگزیریم تغییر کنیم.

خلسه

حالت خلسه نوعی قطع کردن و جدا شدن از پیرامون خود است.در حالت خلسه انسان 

میتواند در دو دنیا زندگی کند بدون انکه دیگران متوجه شوند و از دنیای اعتیاد به دنیای واقعیت ها در رفت و آمد باشد. 

خلسه امکان میدهد که درد,شرم واحساس گناه قطع شود و به این دلیل بسیار جذاب است.معتادان به تدریج مهارت زیادی برای زیستن در حالت خلسه کسب میکنند و ار آن 

به منظور پوشش گذاشتن بر احساسات دردناک خود استفاده میکنند.در این فرایند,معتاد 

احساس قدرت و کنترل میکند ولی به خلسه هم وابسته میشود,به طوری که موجب پیشرفت و وخیم شدن اعتیاد او میگردد. 

معتاد,حالت خلسه را راه حلی برای مسئله اش میدانداین امکان که بین مردم باشد بدون آنکه واقعا با آنها باشد. 

حالت خلسه,معتاد را از غم و دلتنگی نجات میدهد و خلا درون او را پر میکند.جذب شدن  

ما به حالتهایی شبیه به خلسه ار آرزوی ما برای ارتقا در روابط و زندگی  معنوی نشات 

میگیرد,این همان آرزوی ما برای نزدیکی به خداست.خلسه در فرد این احساس را ایجاد میکند که با سطوح بالاتر ارتباط یابد. 

حالتی مجازی که در آن تجربه ی معنویت ظاهرا واقعی مینماید اما تنها یک خیال است.

تجربیات معنوی واقعی به ما معنایی بیشتر می بخشند تا با نوع دوستی و درمان درد مرتبط گردیم.

معنویت اعتقاد ما را به انسانیت و ایجادرابطه با دیگران را افزایش میدهد.اما پس از تجربه ی یک خلسه شبه معنوی اعتیاد امیز ,درد و اضطرابی که  معتاد مایل به فرار  

از آن است باز میگردد,و به دلیل آنکه ارتباطی واقعی با قدرتی مافوق خود ایجاد نکرده است احساس خلا ایجاد میشود. 

به این صورت اگر اعتیاد را یک بیماری معنوی نیز در نظر بگیریم حالت خلسه بخشی از تعریف آن است.بیماران مبتلا به اعتیاد باور دارند که از ورای اشیا یا رفتارهایی خاص میتوانند به طور موقت احساسات مطلوبی کسب کنند.آنها با ادامه ی رفتار اعتیاد آمیز 

و نرسیدن به یک ارتباط واقعی معنوی,دچار ناامیدی,ترس و غمی میشوند که آنها را باز  

هم بیشتر از معنویت و انسانیت دور میکند. 

mason 

congress60